هیپنوتیزم چیست؟ فواید و عوارض روش درمانی با هیپنوتیزم
هیپنوتیزم یا خواب مصنوعی یکی از بحث برانگیزترین مسائل در دنیای روانشناسی می باشد. ماهیت پر رمز و راز هیپنوتیزم باعث جذب بسیاری از افراد به این روش شده است؛ تا حداقل برای یکبار آن را تجربهکرده یا درباره چگونگی آن اطلاعاتی به دست بیاورند.
در این روش ذهن با بهرهگیری از تلقین بر روی موضوع خاصی متمرکز میشود. در کنار آن به کاهش بسیاری از بیماریهای روانی و جسمانی در نوع خودش نیز کمک می کند. همچنین با بهرهگیری از هیپنوتیزم درمانی، به حقایق پنهان در ضمیر ناخودآگاه خود پی میبریم.
با این حال گاهی افراد باورهای غلطی درباره هیپنوتیزم دارند و میترسند که حقایق زندگیشان مشخص شود و از انجام آن خودداری میکنند. با توجه به نقشهیپنوتیزم در فرایند درمان و روانشناسی، در ادامه به بررسی بیشتر آن برای شما خواهیم پرداخت.
هیپنوتیزم چیست؟
کلمه هیپنوتیزم، از واژه یونانی هیپنوز به نام الههخواب برگرفته شده است. برخلاف باور بسیاری از افراد کههیپنوتیزمرا شبیه به یک خواب در نظر میگیرند، هیپنوتیزمدر شرایط هوشیاری کامل اتفاق میافتد. طبق بررسیها در مورد مغز افرادی که در حال تجربه این فرآیند هستند. مغز کاملاً آگاه و در حال فعالیت می باشد.
آن چیزی که سبب شباهت هیپنوتیزم به خواب میشود، تجربه تمرکز بیش از حد افراد در این حالت می باشد. در واقع هیپنوتیزم یعنی فرد یک موضوع را انتخاب و بر روی آن کاملاً تمرکز می کند. او نسبت به سایر عوامل محیطی توجهی از خودش نشان نمیدهد.
هیپنوتیزم معمولاً دارای دو جزء تلقین و پیشنهاد میباشد.در تلقین، هیپنوتیزمکننده برای شما موضوعی را ترسیم میکند. شما خود را در آن شرایط تصور میکنید. به هرگونه فرمان در شرایط تلقین پیشنهاد میگویند.
تاریخچه هیپنوتیزم
هیپنوتیزم از قرنها پیش شناختهشده و مورد استفاده بسیاری از اقوام بوده است با این حال، نخستین کسی که به صورت جامع از آن استفاده کرد، فرانتس مسمر نام دارد. مسمر معتقد بود که در بدن انسانها، یک انرژی مغناطیسی در حال جریان می باشد که آن را مغناطیس حیوانی نامیدند و معتقد بودند بیماریهای روانی به این خاطر ایجاد میشوند که در جریان فرآیند مغناطیسم حیوانی، وقفهای اتفاق بیفتد.
مسمر هم برای درمان این وقفه از روش هیپنوتیزماستفاده میکرد. البته در آن زمان، این روش بهعنوان هیپنوتیزم خیلی شناخته نبود. در روش درمان مسمر آن صرفاً یکگونه از توجه و متمرکز بود. اگرچه مسمر بهواقع اهمیت هیپنوتیزم و تلقین را میدانست؛ بااینحال چون هرگز جریانی به نام مغناطیسم حیوانی در بدن انسانها یافت نشد.په بود، مسمر بهعنوان شیاد شناخته شد و فعالیتهای وی پایان یافت.
جریان مطالعه در ارتباط باهیپنوتیزم، تمرکز و تلقین ادامه پیدا کرد تا جایی که نهایتاً زیگموند فروید متوجه اهمیت هیپنوتیزم در زمینه درمان بیماریهایی نظیر بیماریهای جسمانی سازی شد. فروید توانست استفاده از هیپنوتیزم را به درمان انواع اختلالات روانی گسترش دهد.
او متوجهشد که افراد در جریان این فرآیند هیپنوتیزم بسیاری از مشکلات و ناراحتیهای فراموششده را یاآوری و بیان میکنند. پس از بیان این مطالب و بیدار شدن آنها از خواب مصنوعی، بیماران از نظر روحی تا حد زیادی احساس بهبودی پیدا میکردند.
فروید روش درمان روانکاوی خود را بر مبنای هیپنوتیزم ایجاد کرد؛ اما پس از مدتی به دلیل عوارض ناخوشایندی که توسط هیپنوتیزم ایجاد میشد و همچنین به دلیل نافعال بودن بیمار در جریان درمان خود، این درمان را کنار گذاشت.
فرآیند و آموزش هیپنوتیزم
در جریان هیپنوتیزم معمولاً دو نفر حضور دارند. یکی از افراد هیپنوتیزور و نفر دیگر فردی می باشد که به هردلیلی قصد تجربه هیپنوز را دارد. یکی از مهمترین ویژگیهایی که فرد میبایست داشته باشد تا بتواند تجربه هیپنوز را پشت سر بگذارد؛ داشتن توانایی تلقینپذیری و احساس همکاری در او می باشد.
برای شروع هیپنوتیزم از بیمار خواسته میشود که در یک مکان آرام بر روی صندلی و در شرایط آرامش قرار بگیرد. سپس فرد میبایست توجه خود را بر روی یک موضوع خاص متمرکز نماید.
همزمان با بالابردن میزان تمرکز که توسط هیپنوتیزور صورت میگیرد. فرد بهتدریج علائم آرامش و خواب را تجربه میکند. هنگامیکه فرد وارد فاز آرامش یا هیپنوز میشود، هیپنوتیزم میتواند هرگونه تلقینی را در جسم وی شکل بدهد.
با گسترش فرآیند هیپنوز، معمولاً بخش القا یا ایجاد دستورات روانی شروع میشود. در این شرایط فرد به حدی پذیرش دارد که حتی میتوان دستورات نامعقولی نظیر انجام دادن حرکات مشخصی پس از بیداری را در او ایجاد نمود.
با توجه به نوع هدفی که هیپنوز برای آن اتفاق افتاده است در این مرحله، القاهای مشخص و معینی در بیمار ایجاد میشود. برای مثال به او دستور داده می شود که پس از بیداری دردهای ناشی از بیماری را فراموش کند.
عدم آگاهی افراد از القائات هیپنوتزیم از جمله موضوعات جالب بعد از بیداری است. آنها بر این باورند که دستورات را براساس انگیزه شخصی انجام میدهند. برای مثال اگر در طول هیپنوتیزم به فرد گفتهشده باشد که پس از بیداری میبایست پنجره را باز کند، وی حتماً این کار را انجام خواهد داد. اگر دلیلش را از او بپرسید، اصلا به خاطر نخواهد آورد که این دستور را در زمان هیپنوز گرفته است. بلکه به انگیزههای شخصی اش نظیر گرمبودن هوا اشاره میکند.
موارد استفاده از هیپنوتیزم
همانطور که گفتهشد در طی فرآیند هیپنوز القائات مشخص و معینی را در فرد میتوان ایجاد کرد. این القائات هرچه که باشد فرد پس از بیدارشان بهطورقطع آنها را انجام خواهد داد. البته این مسئله، منافی اراده آزاد نیست. طبق تحقیقات گسترده اگر القا ایجادشده با اصول فرد متضادباشد، از انجام آنها خودداری خواهد کرد. با این حال مهمترین کاربردهای هیپنوتیزم در فرایند درمان و روانشناسی شامل موارد زیر میباشند:
کاهش احساس درد
بهوسیله هیپنوتیزم میتوانیم احساس درد را در افراد کنترل کنیم. برای مثال در طی القا هیپنوتیزمی به فرد گفته میشود که پس از بیداری هیچ دردی را احساس نخواهد کرد و فرد بهواقع تا جایی نسبت به ادراک درد بیاحساس میشود. اینگونه اعمال جراحی را بدون احتیاج به بیحسی میتوان انجام داد.
نکته: هیپنوتیزم باعث درمان مشکل و از بینرفتن درد نمیشود. بلکه صرفاً مانع حضور درد در ضمیر هوشیار فرد میگردد.
عادت های بد را کنار می گذارد
در طی خواب هیپنوز به فرد میتوان دستور داد که پس از بیداری رفتارهایی نظیر سیگارکشیدن، بددهنی، عادتهای غذایی نامناسب یا هر چیز دیگری را که مناسب او نیست، کنار بگذارد.
مدیریت احساسات
سازگاری با احساسات و هیجانات منفی نظیر استرس و اضطراب، اختلالات خلقی یا سایر مشکلات از جمله دستوراتی است که میتوان در فرایند هیپنوتیزم به فرد داد. بااینحال درست همانطور که در ارتباط با درد هم گفتهشد هیپنوتیزم بهطورکلی بیماریها را از بین نمیبرد. بلکه صرفاً می تواند از ورود احساسات به ادراک هوشیار فرد جلوگیری نماید.