فهرست مطالب

آرامش به نام مادر / حکایت

آرامش به نام مادر / حکایت

 


 
 

به نام مادر , دکتر صادقیان

“بنام مادر” 

پـا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد…!!!
داغ دیـد از من و تبخـیر شـد و حـرف نـزد…!!!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
شب بـه شب آمـدنـم دیـر شد و حـرف نزد.!!!
غصـه میخـورد کـه مـن حـال خـرابـی دارم…!!!
از همین غصـه ی من سیـر شـد و حرف نزد!!!
وای از آن لحظه کـه حرفـم دل او را سوزاند!!!
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
مادرم خستـه شـد و پیـر شـد و حرف نزد •••!!!

درود بر مادران
 
آرامش به نام مادر / حکایت


 

آرامش

در سوره مبارکه روم آیه ۲۱خداوند میفرمایند : از نماد های الهی این است که پروردگار از مال شما

زوجی برایتان خلق کرد . برای این که در کنار اوبه وقار برسید .
همانطور که اشاره شد متانت یکی هدف ها مضاعف حساس وصلت می باشد .
درکنار اهدافی مانند وصال به تکامل , ساخت مانند , مساله جنسی , و . . . و صد ولی مهمترین آنان .
البته چه‌طور می بایست به‌این متانت رسید .
معاش هنر است . نیاز به مهارت داراست .
 
آرامش به نام مادر / حکایت


 

▫️حکایتی قشنگ از لقمان حکیم

ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ :

رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ ;

ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ ,

ﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ , ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ

ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺭﺍ ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ .

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ در كشتزار ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺭفتهﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند . . .

 

هیچگاه ظواهر زندگی دیگر افراد را با درون معاش خویش مقایسه نکنیم

 


 
وبسایت دکتر حمید صادقیان / مشاور و مدرس مهارت های زندگی و موفقیت

اشتراک گذاری این مقاله در ...

دوره‌ها