logo

فهرست مطالب

خطا های شناختی

خطا های شناختی

 

خطا های شناختی

قانون : ذهن ها . . . . شم . . . . . . . خوی

یک کدام از مباحث دوچندان اصلی و جاذبیست که در کلاسهای مثبت اندیشی مورد استعمال قرار می‌گیرد .

و یادگرفتن این تکنیک امداد دوچندان متعددی به پیشگیری از پیدایش مشکلات و حل آن ها مینماید .

اصل مقاله را ان شاء الله در کلاسهای یادگرفتن خانواده با نیز پیگیری می نمائیم .

البته آنچه می‌تواند به شما یاری خیر بکند شناخت با روستا خطای شناختی است .

هنگامی از لحاظ هیجانی آشفته هستیم , اکثر اوقات داده ها را به طوری سوگیرانه و تحریف شده به ذهنمان می فرستیم .

نقص‌ اینجاست که گمان و حس خویش را عین حقیقت میدانیم , ولی اکثر زمان ها اذهان منفی مسبب حس نامطلوب شما ,

غیر واقع‌بینانه , مخدوش و ناشی از خطای شناختی میباشند .

خطا های شناختی

 

به عنوان مثال زمانی از دست همسرتان غمگین میباشید با خویش اینگونه فکر‌می‌کنید‌ :

ابدا ما بدرد نیز نمی خوریم . . . . . از اولش خطا کردم . . . . . . . حیف اینجانب برای وی . . . . . . . . یک روز میزارم می رم و خودم رو نجات می دم . . . . . .

تمامی این ذهن ها منفی و به شدت مخرب معاش شماست و بر شم و اخلاق و رفتار شما اثر فوق العاده بدی می‌گذارد .

با این روش تلقی حالتان بد می شود و حس بی قیمت بودن میکنید که خوشی برای مدام از معاش شما رخت بر بسته است .

خطا های شناختی

 

این یکی‌از خصوصیات روحیه ی بد است . اکثر اوقات زمان ها خویش را فریب می‌دهیم و يا با به خویش بستن چیز هایی که وجود فرنگی ندارند

اندوهگین می شویم و عجب آنکه هیچ گاه چه بسا گمان نیز نمی‌‌کنیم که حقیقتا بی راه‌حل و درمانده هستیم .

همین زمینه منجر می شود حس دلتنگی , خلق و خوی پرخاشگرایانه و يا اضطرابمان تشدید شود یا این که دیرتر از فی مابین بروند .

 

خطا های شناختی

 

مشکلات هیجانی

برخی از این تحریف های شایع در مشکلات هیجانی عبارتند از :

1 – فکر کلیه یا این که هیچ :

دیدن شرایط های افراط و تفریط رویدادها و در نظرنگرفتن حد میانه و مورد های خاکستری .

برای مثال ( ( در حالتی‌که نتوانم با وی وصلت کنم هیچ کس دیگری نمی تواند جای اورا لبریز کند! ) ) نوش دارو چنین تحریفی ,

فکر منطقی و ارزيابی ظریف از وضعیت است . به طوری که مجال تعیین بیشتری در اختیار شما قرار میدهد .

برای مثال ( ( هر چند وی زن دلخواه اینجانب است , البته مطمئنم که میتوانم با زنان دیگر نیز معاش عالی و شعف داشته باشم ) )

 

خطا های شناختی

 

2 – بزرگ انگاری/کوچک انگاری :

اغراق در جنبه های منفی و کم قیمت کردن جنبه های مثبت .

 

برای مثال : ( ( در قرائت گزاره غلط کردم , خیلی ضایع شد . مفتضح به توشه آمد!بعضی از حاضرین در گرد‌همایی گفتند

از سخنرانی اینجانب خوششان آمده البته آیا آن‌ها می‌دانند چه گندی زدم! ) )

در معضل با این تحریف بایستی حد میانه و تناسب را رعایت نمائید .

به عنوان مثال : ( ( خطا کردنم هنگام قرائت یک پاراگراف بخاطر سکسکه ای بود که کردم ,

سایر ی سخنرانی ام عالی بود و برخی از حضار از سخنرانی اینجانب لذت بردند و این نشان میدهد سخنرانی ام عالی بود ) )

 

3 – فردی سازی :

خودتان را بخاطر وقایعی که هیچ نقشی در ساخت آن‌ها نداشته اید سرزنش می‌کنید .

 

برای مثال : ( ( اینجانب منجر شدم همسرم با شخص دیگری رابطه برقرار کند! ) )

برای بحران با این تحریف باید در بین مسئولیت پذیری تصوری تمایز قائل گردید .

به عنوان مثال : ( ( شما در مشکلات زناشویی خویش نقش داشته اید چون سا‌عتها سازمان طولانی تر کاری می کردید

بدین ترتیب همسرتان وارد ارتباط ای شد تا نیازهایش را ارضا نماید ) )

 

خطا های شناختی

 

4 – برهان هیجانی :

معتقد میباشید برخی از اتفاق افتاد ها صحیح از آب در میایند چون شما این حس را دارید .

 

برای مثال : ( ( زیرا شم میکنم ناکامی مي خورم , پس حتما ناکامی مي خورم! ) )

احساسات نشان دهنده ی حقیقت عینی نیستندنکته ی اصلی این است که شواهد رو سوای مقصود ورزی بررسی کنیم

تا بتوانیم شرایط را خوبتر بررسی کنیم .

به عنوان مثال : ( ( صراحت دارد که به تازگی چند دفعه در آزمون ناکامی خورده ام

اما اینها ادله بر این نیستند که اینجانب انسان ناکامی خورده ای هستم . از جزءنمی توان به کل رسید ) )

زمانی از احساسات و عاطفه ها برای تائید ذهنهای منطقی به کار گیری می‌کنیم , هر لحظه در معرض سقوط در ورطه ی سر وصدا قرار گرفته ایم .

 

5 – ذهن خوانی :

بضاعت شناختن ذهن ها و تامل های بقیه افراد فارغ از به کار گیری از ارتباطات اجتماعی .

 

به عنوان مثال : ( ( رئیسم چیزی نگفت البته می‌دانم که تاءمل می کندمن انسان احمقی هستم . ) )

 

اکثر وقت ها به‌این استدلال که‌این ذهن ها منفی در ذهنیت شما میباشند ,

براین اساس , تصور می‌کنید که در ذهن سایرافراد نیز وجود دارا هستند .

جای اینکه ذهن بقیه افراد را بخوانید , می‌توانید از آنهاسئوال نمائید یا این که در انتظار بمانید تا شواهد ظریف ,

اندیشه و تعبیروتفسیر شما‌را تائید نمایند . در حالتی‌که از رئیستان بپرسید و وی بگوید

به هیچ عنوان چنین فکری به ذهنش نیامده اما با این وجود شما بر صدق تامل خویش سماجت نمایید ,

به احتمال دوچندان در بقیه ارتباطهای میان شخصی هم به ذهن خوانی در گیر می شوید!

 

خطا های شناختی

 

6 – برچسب زدن :

مبنی بر یک اخلاق و رفتار کوچک به خودتان صفات منفی و کلی نسبت می دهید .

 

برای مثال : ( ( چنانچه نتوانم آزمون را پاس کنم , پس انسان احمقی هستم! ) )

 

در چنین خطایی , فرض نموده اید که رفتارتان نشانگر کل وجود شماست ,

در حالی که بشر موجودی پیچیده و اشتباه پذیر ( ناکامل ) است .

سئوال جالبی که می توان در چنین قوانینی مطرح کرد این است:

آیا این شخص در یک خلق و خوی خاصی باخت خورده یا این که این که کلا انسان ناکامی خورده ای است؟

اگر می خواهید به خودتان برچسب بزنید , به یک خوی خاصتان برچسب بزنید .

برای مثال ( ( درین آزمون ناکامی خورده ام , البته لزوما یک آدم ناکامی خورده نیستم ) )

جای این که خودتان را محکوم نمایید برای مثال ( ( انسان احمقی هستم , دیگر در آزمون کمپانی نمی‌کنم زیرا منجر رسوایی خودم می‌شوم ) )

به تغییر‌و تحول رفتارهایی تصور کنید که نتیجه ها خیر در‌پی دارا‌هستند , برای مثال ( ( چکار می‌توانم بکنم که توشه دوم در آزمون چیره بشوم ) )

براي کسب داده ها بيشتر پست مرتبط با خودپذيري نامشروط را مطالعه بفرماييد .

– در نظرنگرفتن جنبه های مثبت : هرگونه تجربه یا این که خصوصیت مثبتی را نادیده می‌گیرید .

برای مثال : ( ( کمپانی کنندگان در سوله آموزشی از کیفیت آن خیلی تعریف کرده اند ,

ولی آن‌ها برای دلخوشی اینجانب این سخن ها را می زنند . آن ها دانا اند که اینجانب در برگزاری این سوله ناموفق بودم ) )

 

در نظر نگرفتن جنبه های مثبت سبب ساز می شود مدام به نصفه ی خالی استکان نگاه کنیم و مدام نگران و آشفته باشید .

در حیث به چنگ آوردن جنبه های مثبت معاش منجر می شود خلل را خوب تر نظارت فرمایید .

به عنوان مثال ( ( اگر‌چه در شیوه ی سازمان کردن سوله آموزشی , مشکلاتی وجود داشت ,

اما بعید است که تمامی اشخاص کمپانی کننده با نیز دست یکی نمایند و لاف بگویند ) )

 

8 – بایدها و اجبارها :

غالبا ضوابط کم آب و انعطاف ناپذیری برای زندگ کردن تعیین می‌کنید که خودتان و سایرافراد را پایین فشار قرار می دهید .

به عنوان مثال : ( ( اینجانب نباید اینگونه نقطه ضعفی داشته باشم , می بایست آن چیزی را که میخواهم به اینجانب بدهید ,

نباید در معاش ذیل فشار قرار بگیرم . ) ) زمانی این ضوابط شکسته شوند ,

اکثر زمان ها خودتان ( ( اینجانب ترسو و بزدل هستم ) ) , سایر افراد ( ( تو بشر مزخرفی هستي ) )

و معاش ( ( اینجانب از این دنیای کینه دوزی انگیز متنفرم ) ) را محکوم میکنید .

خيلي حساس : می بایست ها و اجبارهای غیر قابل انعطاف منجر میگردند در سرویس یک سیستم فکری استبدادی فعالیت فرمائید .

ضوابط انعطاف پذیر به شما اذن می دهند طبق حقیقت خودتان , دیگرافراد و محیط اطرافتان کار فرمایید .

حقیقت های عالم , سایرافراد و خودمان , کمتر با می بایست های ما دسته در می‌آیند .

 

خطا های شناختی

 

9 – غربال فرضی :

صرفا تمرکز بر جنبه ی منفی حالت و قضاوت مبنی بر آن .

به عنوان مثال : ( ( زیرا سینی شربت از دستم زمین‌خورد ضیافت حاد شد ) )

در این صورت بجای این که به یک جنبه ی وضعیت اعتنا نمایید , کل حالت را از منظره عینی می‌بینید .

برای مثال : ( ( ریختن شیشه ی شربت سبب ساز شد خجالت بکشم و مدعوین نیز یه خرده اندوهگین شوند

البته با گذشت دقایقی همگی چیز برطرف شد و در ضیافت به کلیه خوش گذشت ) ) .

10 – پیش بینی :

معتقدید آتی را خیلی ظریف می‌توانید پیش گویی نمائید ,

هرچند ممکن است بعضی اوقات پیش گویی شما صحیح از آب در بیاید .

به عنوان مثال : ( ( این کار تازه مسئولیت متعددی داراست و لبریز دردسر است ) )

البته اکثری از تدابیر ممکن است به حقیقت نپیوندد , علی الخصوص زمانی ذهن شما منفی و بدبینانه باشد .

به عنوان مثال : ( ( نتوانستم در آزمون رانندگی پذیرش نحس , پس هیچ گاه نمی توانم گواهینامه بگیرم ) ) .

ممکن است به‌این استدلال پیش گویی های شما صحیح از اب در بیایند که شما دقیقا طوری کار می‌کنید تا حرفتان اثبات شود .

به عنوان مثال : ( ( پیش گویی میکنید که سیگار کشیدن را نمی توانید کنار بگذارید ) ) .

زمانی که یکسری ساعتی سیگار نمی کشید , تحریک پذیر می‌شوید و حالتان گرفته می شود .

بجای این‌که بپذیرید چنین شم هایی نشانه ها ترک سیگار می باشند , بدین فیض می رسید که نمی توانید این موقعیت ها را

در اختیار گرفتن نمایید و فورا سیگار خویش را روشن میکنید . یک کدام از راههای بحران با خطای پیش بینی ,

این است که پیش بینیهای تعدادی ماه آتی را یادداشت نمایید و بعد از گذشت یک‌سری ماه

بطور ظریف نگاه فرمایید که چقدر از پیش گویی های شما به حقیقت پیوستند .

 

11 – تعمیم افراطی :

سود گیری بر طبق یک حادثه یا این که بر طبق داده ها ناقص .

برای مثال : ( ( زیرا ارتباطم را جدا کرده ام , هیچوقت نمی توانم کس دیگری را

پیدا کنم و تا پایان معاش روی شعف و بهروزی را نخواهم مشاهده کرد ) ) .

می‌توانید این تحریف را در دست گرفتن فرمائید به این صورت که اعتنا فرمایید چه شواهدی از سود گیری شما

حمایت می نماید و استدلالهایی بیاورید تا بتوانید با این تحریف جنگ فرمایید .

برای مثال : ( ( ارتباط ام به نیز خورد و در صورتی‌که مدام در منزل بنشینم ,

ممکن است نتوانم با کس دیگری ارتباط برقرار کنم . البته در‌صورتی‌که در مهمانیها کمپانی کنم ,

به احتمال بسیار شخصی را پیدا می‌کنم تا بتوانم با وی معاش خیر تشکیل بدهم ) ) .

خطا های شناختی

 

12 – فاجعه سازی :

مدام تصور می‌کنید بدترین رخداد ی ممکن صورت میدهد و

در شرایطی‌که واقعه بیفتد نمی توانید با آن به خیر و خوبی تقابل فرمائید .

 

برای مثال : ( ( مطمئنم نامزدم من‌را ترک می نماید زیرا مانند قبل به اینجانب زنگ نمی زند .

در‌حالتی که من‌را ترک نماید , بدبخت میشوم و شم میکنم طرد شده ام ) ) .

 

برای خیالبافی فاجعه توشه هیچ حد و مرزی نیست .

برای معضل با فاجعه سازی از خودتان بپرسید : آیا در بین احتمال وقوع یک رخداد و قابلیت وقوع آن تفاوت قائل می‌شوم .

در نمونه بالا ممکن است همسرش او‌را ترک نکند اما زمانه رنج را با او پیش رو خواهد داشت.

از سوی دیگر احتمال دارد طرد شود.بناراین چنین فردی باید آموزش ببیند که چگونه نیازهایش را منطبق با واقعیت بر آورده سازد

تا هم بتواند طرد شدن احتمالی را تحمل کند و هم اینکه احساس نکند بد بخت شده است(فاجعه سازی).

برای چالش با این تحریف بهتر است یاد بگیرید که احتمال وقوع یک حادثه و امکان وقوع آن را درست ارزیابی کنید.

چقدر احتمال دارد فاجعه سازی شما با واقعیت درست از آب در آید؟

این کار باعث می شود بدانید وقایع ناگوار،

کمتر از ان چیزی که شما می دانید پیش می آیند.

اشتراک گذاری این مقاله در ...

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دوره‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x