فهرست مطالب

غیبت

 غیبت

غیبت

غیبت

1- غیبت

«غیبت» چنانکه از اسمش پیداست، این است که در غیاب کسی سخنی گویند، منت ها سخنی که عیبی از عیوب اورا افشا کند، خواه این عیب جسمانی باشد، یا این که اخلاقی، در اعمال وی باشد یا این که در سخنش و حتّی در اموری که مربوط به وی است ، مانند لباس، منزل، همسر و فرزندان و مانند اینها.

بنابراین در صورتی‌که کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را ذکر نماید، غیبت نخواهد بود، مگر اینکه قصد مذمّت و عیبجویی داشته باشد که دراین‌صورت حرام میباشد، مثل اینکه در مقام مذمّت بگوید آن مرد نابینا، یا این که کوتاه قد، یا این که سیاه رنگ یا این که کوسه! بدین ترتیب گفتن عیوب پنهانی به هر قصد و نیّتی که باشد غیبت و حرام میباشد.

و گفتن عیوب آشکار چنانچه به قصد مذمّت باشد آن نیز حرام میباشد، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا این که نه. اینها همه در‌حالتی میباشد که‌این صفات حقیقتاً در طرف باشد، ولی در حالتی که صفتی به هیچ وجهً وجود نداشته باشد، داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگین تر میباشد…

و از اینجا روشن می‌گردد عذرهای عوامانه ای که برخی برای غیبت می‌آورند، مسموع نیست، به عنوان مثالً گهگاه غیبت کننده می‌گوید این غیبت نیست، بلکه صفت وی میباشد! در حالی که چنانچه صفتش نباشد، تهمت میباشد نه غیبت. یااینکه میگوید: این سخنی است که در حضور وی نیز میگویم، در حالی که بیان کردن آن پیش روی طرف نه فقط از گناه غیبت نمی کاهد بلکه به خاطر آن، گناه سنگین تری را به بار می‌آورد».

برخی برای توجیه عمل زشت خویش در آغاز سخن میگویند:

غیبتش نباشد، آن‌گاه شروع می نمایند به غیبت کردن! خیال می نمایند این جمله «غیبتش نباشد» مجوّز غیبت میباشد! و آن را حلال می نماید. برخی دیگر با ژست مقدّس مآبی غیبت می نمایند، به عنوان مثالً می‌گویند: فلانی چه انسان خوب و درستکاری میباشد، اما افسوس! دلم آنقدر برایش می سوزد که چرا انسان بدین خوبی با زن و بچّه اش سازگار نیست! آنگونه مقدمه چینی و تظاهر به دلسوزی می نماید تا این گونه به وی نیش بزند!

و علمای علم رفتار گفته اند: این نوع غیبت خطرناکترین غیبت هاست و گناهش شدیدتر میباشد، چون با ریاکاری و تظاهر به دین داری شنونده را فریب می‌دهد که دلسوزی و درد دین من‌را واداشت که پشت سر وی سخن بگویم! و این در واقعیت دو گناه مرتکب گردیده: گناه «ریا و دورویی و خودنمایی» و گناه «غیبت».

این نکته نیز قابل توجّه میباشد که نه فقط غیبت کردن حرام میباشد، گوش دادن به غیبت و در مجلس غیبت حضور یافتن نیز حرام و گناه کبیره میباشد، بلکه طبق پاره ای از روایات بر شنونده واجب میباشد که ردّ غیبت نماید و از حیثیّت برادر مسلمانی که غیبتش گردیده، دفاع کند و در‌حالتی که توان دفاع داشته باشد و دفاع نکند، گناهش از گناه غیبت کننده بیشتر میباشد.

با کمال تاسف برخی ها نه فقط دفاع نمی‌کنند، بلکه با سخنی و ذکری طرف را بیشتر تشویق به ادامه غیبت می نمایند؛ برای مثالً: زمانی سخنی از غیبت کننده می شنوند، می‌گویند: «سبحان اللّه!»، «لا إِله الاّ اللّه»، «اسْتَغْفِرُ اللّهَ» و….

2- چرا غیبت به شدّت تحریم شده؟

«سرمایه بزرگ آدم در زندگی، حیثیّت و آبرو و شخصیّت وی میباشد و هر چیز آن را به خطر بیندازد، مانند آن میباشد که جان اورا به خطر انداخته باشد، بلکه گاه «ترور شخصیّت» از ترور فرد مهم تر است و اینجا میباشد که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگین تر میباشد.

یکی از فلسفه های تحریم غیبت این میباشد که‌این سرمایه بزرگ برباد نرود و حرمت افراد در هم نشکند و حیثیّت آنان‌را لکه دار نسازد و این مطلبی میباشد که اسلام آن را با اهمیّت بسیار تلقّی می نماید.

نکته دیگر این که «غیبت» «بدبینی» می آفریند، پیوندهای اجتماعی را سست می نماید، سرمایه اعتماد را از میان میبرد و پایه های تعاون و همکاری را متزلزل می سازد»و در نتیجه وحدت و انسجام جامعه اسلامی را که اسلام اهمیّت فوق العاده ای برای آن قائل شد‌ه‌است، تضعیف می نماید.

«از اینها گذشته «غیبت» بذر دشمنی و عداوت را در دلها میپاشد، و گاه سرچشمه نزاع های خونین و قتل و کشتار می‌شود. خلاصه این که چنانچه در اسلام غیبت به عنوان یکی‌از اصلی ترین گناهان کبیره شمرده شده، به خاطر آثار سوء فردی و اجتماعی آن میباشد».

 

غیبت

غیبت

شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر از مقالات ما,به وب سایت آقای دکتر حمید صادقیان مراجعه نمایید.

3- عوامل و انگیزه غیبت

علمای علم رفتار عامل های متعدّدی برای علت غیبت بیان کرده اند، مانند: «غضب»، «نفرت»، «حسد»، «دلقک بازی» و امثال اینها. برخی از محقّقان معاصر، عامل دیگری برای انگیزه غیبت بر شمرده و آن عبارت از «بیکاری» میباشد و گفته اند: بیکاری و بی برنامه ای و عاطل و باطل بودن سرمنشا اکثری از گناهان، برای مثال غیبت کردن میباشد و به تجربه هم ثابت گردیده که اشخاص بی کار و تنبل بیشتر به فساد اخلاقی، مانند غیبت و افترا و سخن چینی و امثال آن آلوده میگردند. بنا بر این «بیکاری» از عامل های غیبت کردن میباشد.

یکی‌از عامل های آلوده شدن به «غیبت» و گناهان دیگر «بیکاری» میباشد و یکی‌از روش های اساسی دوری از آن «اشتغال »به کار و دوری از بیکاری و تنبلی است؛ و شایسته ترین عمل این میباشد که آدم به ارزیابی عیوب خود بپردازد تا به این وسیله از عیب جویی سایرافراد در امان بماند، در صورتی امیر المؤ منین علیه السّلام می‌فرماید: «یا ایّها النّاس طُوبی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاس؛ ای مردم خوشا به حال هر که اشتغال به عیب خودش او‌را از عیبجویی دیگر افراد باز دارد».

4- علاج غیبت و توبه آن

«غیبت»مانند اکثری از صفات ذمیمه تدریجاً به صورت یک بیماری روانی در میاید، به طوری که غیبت کننده از عمل خویش لذّت میبرد و از این که پیوسته آبروی این و آن را بریزد، احساس رضا و خوشنودی می نماید و این یکی‌از مراحل بسیار خطرناک اخلاقی میباشد.

اینجا است که غیبت کننده بایستی پیش از هر چیز به معالجه انگیزه های درونی غیبت که در اعماق روح وی میباشد و بدین گناه دامن می‌زند، بپردازد؛ علت هایی همانند «بخل»و «حسد» و «کینه ورزی» و «عداوت» و «خود برتر بینی». بایستی از روش خود سازی و تفکّر در عواقب سوء این صفات زشت و نتیجه های شومی که به بار میاورد، و همینطور از روش ریاضت نفس این آلودگیها را از جان و دل بشوید، تا بتواند زبان را از آلودگی به غیبت باز دارد.

آن گاه در مقام «توبه»برآید و از آن‌جا که غیبت جنبه «حق الناس» دارد، چنانچه دسترسی به صاحب غیبت دارد و مشکل جدید ای ایجاد نمی نماید، از وی عذروبهانه خواهی نماید، هر چند به صورت سربسته باشد، برای مثالً بگوید اینجانب گهگاه بر اثر نادانی و بی خبری از شما غیبت کرده ام، من را ببخش، و شرح بیشتری ندهد، مبادا عامل فساد تازه ای گردد و در صورتی دسترسی به طرف ندارد یا این که اورا نمی شناسد، یا این که از دنیا رفته باشد، برای وی استغفار نماید و کار نیک انجام دهد، شاید به برکت آن پروردگار متعال او را ببخشد و طرف مقابل را راضی سازد».

5- مورد های استثنا در غیبت

«آخرین صحبت در باره غیبت اینکه قانون غیبت، مانند هر قانون دیگر استثناهایی دارد، برای مثال اینکه گاه در مقام «مشاوره» برای مثالً برای گزینش همسر، یا این که شریک در تجارت و مانند آن کسی سؤ الی از آدم می نماید، امانت در مشورت که یک قانون مسلّم اسلامی میباشد، ایجاب می نماید چنانچه عیوبی از طرف سراغ دارد بگوید، مبادا مسلمانی در دام بیفتد و اینگونه غیبتی که با چنین نیّت انجام میگیرد، حرام نیست.

همینطور در مورد های دیگری که هدف های مهمّی مانند هدف مشورت در کار باشد، یا این که برای احقاق حقّ و تظلّم شکل گیرد. البتّه هر کس آشکارا گناه می نماید و به اصطلاح «متجاهر به فسق» میباشد از قضیه غیبت خارج میباشد و چنانچه گناه او‌را پشت سر وی بازگو نمایند ایرادی ندارد، البته بایستی دقت داشت این حکم مخصوص گناهی میباشد که نسبت به آن متجاهر میباشد».و علنی آن را انجام میدهد نه گناهانی که به صورت غیر علنی و در خفا از وی سر میزند.

وب سایت آقای دکتر حمید صادقیان

اشتراک گذاری این مقاله در ...

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دوره‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x