logo

فهرست مطالب

گناه و تبعیت از شیطان

گناه و تبعیت از شیطان

گناه و تبعیت از شیطان ریشه در عوامل فراوانی دارد که برخی از این عوامل عبارتند از:

گناه و تبعیت از شیطان

۱. ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا و پیامبر و عدم رعایت دستورات دینی.

گناه و تبعیت از شیطان

به یقین کسی که خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند، هرگز به خود اجازه نمی دهد،

که در محضر او گناه کند. کسی که قیامت و حسابرسی اخروی را باور دارد،

هیچگاه خود را گرفتار شهوترانی و شهوت پرستی نخواهد کرد.

 

۲. ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی خود تا سرحد حیوانات.

کسی که به گوهر عظیم و گرانقدر خود واقف باشد و عظمت وجود انسانی را درک کند،

هرگز حاضر نیست که وجود خود را با دنباله روی از شهوات و خواهشهای نفسانی تا سرحد حیواناتی

چون خوک و خروس پایین آورد.

بدون تردید، هیچ یک از کسانی که دنبال شهوترانی و ارضای خواهشهای پست حیوانی خود هستند،

تصور درستی از وجود انسانی و فلسفه ی آفرینش خویشتن ندارند.

به راستی اگر یک دختر جوان، ارزش وجودی خود و هدف از آفرینش خویشتن را بداند،

آیا هرگز به ذهنش خطور می کند که خود را به شکل و رنگ و لعابی در معرض نگاههای آلوده و مسموم دیگران قرار دهد؟

و اگر یک پسر جوان قدر و قیمت انسانی خود را بداند آیا هرگز اجازه چشم چرانی و امثال آن را به خود می دهد؟

 

۳. ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی تبعیت از هوای نفس.

پیروی از خواهشهای نفسانی، آثار زیانبار روحی و جسمی و اجتماعی فراوانی را در پی دارد

که اگر انسان اندکی به آنها توجه کند، هرگز به دنبال شهوترانی نخواهد رفت.

عامل اصلی مشکلات عصبی و بهداشتی و نا امنیهای اجتماعی و جنسی فراوانی که دامن گیر بشریت شده است،

همین شهوترانی و عنان گسیختگی عده ای از انسان نمایان است،

که البته نخستین قربانی این افزون‌طلبیها خود آنان و خانواده شان هستند.

 

۴. جهل، غفلت و شهوت.

کسى که به خدا و فرامین او آگاه نیست یا از روز جزا و کیفر گناه بیخبر است گناه میکند؛

همین طور کسى که به این امور آگاه است ولى دچار غفلت میشود.

انسان جاهل و غافل، عوامل بازدارنده از گناه را از دست میدهد و مرتکب گناه میشود.

شهوت عاملى است که گناه را در دل و ذهن انسان زینت میدهد و موجب فراموشى و غفلت میگردد.

کسى که در اثر شهوت، انگیزه‏اى قوى براى ارتکاب گناه یافته باشد،

معرفت خود به خدا و قیامت و احکام الهى را مزاحم اطفاء شهوت خویش مى‏ یابد

و به طور ناخودآگاه آن معرفت را از ذهن خویش دور مى‏ کند و ترجیح میدهد به آن اندیشه نکند.

رفته رفته حالت غفلت بر او عارض میشود و به کمک توجیهات شیطانى

گناه بودن معاصى را انکار یا فراموش میکند و رو به گناه مى‏ آورد.

امیرمؤمنان على (علیه السلام) فرمودند:

« لا تکن ممّن… ان عرضت له شهوه اسلف المعصیه و سوف التوبه، ان عرفه محنه انفرج عن شرایط المله

از آنان مباش… که چون شهوتى پیش آید گناه را مقدم میدارد و توبه را به آینده وا میگذارد و چون رنجى بدو رسد از راه شرع بیرون میشود. » (نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ۱۵۰)

این سخن امام على نشان میدهد که حداقل برخى از گناهکاران به سبب ناشکیبایى در برابر خواسته‏ هاى نفسانى

به گناه مبتلا میشوند و کسى که تاب مقاومت در برابر شهوات راندارد، تاب رنج‏هاى دیندارى و تبعیت از شرع را نیز ندارد.

گناه و تبعیت از شیطان

گناه و تبعیت از شیطان

۵. وجود رذایل اخلاقی:

رذایل اخلاقى هر یک منشأ گناه یا گناهانى هستند. امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده ‏اند:

« الحرص و الکبر و الحسد دواع الى التقحم فى الذنوب–حرص و خودبینى و حسد، انگیزه‏ هایى براى در افتادن به گناهان است. » (نهج ‏البلاغه، کلمات قصار، ۳۷۱)

رذائلى از این دست خود ریشه در دنیا پرستى و سوءظن به خدا دارند.

کسى که میخواهد به گناه مبتلا نشود باید با ریشه‏ هاى آن مبارزه کند، یعنى ملکات ناپسند را از نفس خود بزداید،

و مبارزه با ملکات نفسانى در سایه عقاید صحیح و ایمان حقیقى به خداوند و صفات نیکوى او امکان‏پذیر است.

از سویى نادرستى رابطه معرفتى انسان با خدا منشأ رذایل میشود و از سوى دیگر رذایل نفسانى موجب گناه میشود

و به رابطه انسان و خدا آسیب می‏رساند. این رذایل بزرگ‏ترین اثر سوء را بر رابطه انسان با خدا میگذارند.

این تأثیر سوء، ناشى از همین رابطه دو سویه است. رذایل نفسانى روابط دیگر انسان را نیز تضعیف میکنند.

 

۶. کوچک شمردن گناه:

یکى از عومل بسیار مهم روى آوردن به گناه، کوچک شمردن آن است.

کسى که گناهى را کوچک میشمارد، بر انجام آن گناه جرأت می یابد و به هنگام ارتکاب آن گناه دچار احساس گناه نمیشود.

در نتیجه به انجام آن گناه عادت میکند و هر بار که آن را مرتکب شود، آخرت خویش را تباه ‏تر میسازد.

از این روست که سخت‏ ترین گناه آن است که گناهکار آن را کوچک شمارد:

اشد الذنوب ما استهان به صاحبه (همان، کلمات قصار، ۳۴۸) و بر گناه خرد خود ایمن مباش شاید که تو را بر آن عذاب کنند.

کسى که گناهى را کوچک می‏شمارد علاوه بر آن که احتمال تکرار آن را افزایش میدهد،

بیدلیل خود را از کیفر آن گناه در امان دانسته است و این با خوف مثبت و سازنده در تنافى است.

 

۷. حب دنیا:

گناه و تبعیت از شیطان

رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) فرموه اند: حُبُّ الدُّنیا رَأس کَلِّ خَطِیئَه؛ دنیا ریشه هر گناه است.

شریعت، مطلقاً کسی را از حصول ثروت منع نکرده است؛

بلکه فقط در فکر ترقی دنیا بودن ودنیا را مقصود بالذات قرار دادن ممنوع است.

برای فرق حب دنیا و کسب دنیا، معیاری هست و آن این است که وقتی که مقابله دین و دنیا می آید،

انسان کدامیک را ترجیح می دهد؟

اگر دین را پشت سر انداخته، دنیا را ترجیح داد، معلوم است که این حب ّدنیا است.

مثلاً وقت نماز رسیده، ولی دکان باز است و در این موقع مشتری هم زیاد است،

پس خیال محب دنیا به طرف نماز نمی رود و وقتی که از کارهای دنیا فارغ شد بعد می گوید:

پس نمازی بخوانیم، خواه وقت نماز گذشته یا تنگ شده باشد.

ولی اگر بعد آمدن حکم شریعت تمام کارهای دنیا را رها کرده، حکم الله تعالی را بجا آورد پس این حبّ دنیا نیست.

امروزه ما طوری در دنیا و در حصول دنیا مصروف هستیم که گویا برای همیشه در دنیا ماندگاریم و قناعت پسندی،

زهد وتوکل برای ما بی معنی شده اند؛

حال آنکه رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرماید: 

«مَالِی وَ لِلدُّنیا؟ مرا با دنیا چه تعلقی است وفرمود: إِنَّما أَنا کَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَ الشَّجَرَه ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا
مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام گرفته و بعد آن را رها کرده به راه خود ادامه می دهد».

گناه و تبعیت از شیطان

گناه و تبعیت از شیطان

۸. عادت های مذموم:

گاهی برخی عادت ها کار انسان را سخت می کنند و زمینه ساز گناه هستند.

چشم چرانی از این عادت ها است. چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد

و به هر طرفی خیره می شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده

و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر می آید.

چشم چرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است

و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز می گردد.

خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است. آن جا که فرموده است:

«قُل للمؤمنینَ یغُضّوا مِن ابصارِهِم… و قُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ…–به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند».(نور : ۳۰ و ۳۱ )

کسی که معتاد به چشم چرانی شد، فکر و خیال و قلبش مشغول دیده می شود

و روحش آشفته و ذهنش مشوّش می‌گردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در می آید

و به شاخه‌ هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.

 

( برای مطالعه بیشتر در این مورد می توانید به ترک گناه و خویشتنداری مراجعه فرمایید.)

اشتراک گذاری این مقاله در ...

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دوره‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x