زندگی موفق – مادر پدر

زندگی موفق – مادر پدر

 

???? عاقل آن چه را که میداند نمی گوید ,
اما آن چه را که می‌گوید می‌داند . !!!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
???? اشخاص پیروز شغل های مختلف انجام نمی دهند , ‌
بلکه کار ها را به طوری گوناگون انجام می‌دهند . !!!
 

برای طولانی زیستن لازم نیست به روز های زندگی اضافه شود…!!

باید تلاش شود که زندگی به روز های مان اضافه شود….

 
زندگی موفق – مادر پدر
 

???? مادر نه تکرار میشود
نه تکراری

???? قدرش را بدانید…????

???? همین الان….

فردا دیره ????

 

قـوانین شـروع سـال جـدیـد
گــام پنجم :
( هفت سطح انگیزه گذاری در زند گی )
مـرحـلـه اولیه :
آنچه را میخواهید , دقیقا معین نمائید .
مـرحـلـه دوم :
مکتوبش نمائید . افکارتان را روی صفحه بیاورید .
مـرحـلـه سوم :
برای به وقوع پیوستن انگیزه خویش , مهلتی مقرر فرمایید .
مـرحـلـه چهارم :
فهرستی از تمام کار هایی که می پندارید چهت نیل به انگیزه بایستی انجام گیرد تهیه و تنظیم نمایید .
مـرحـلـه پنجم :
فهرست خویش را به حالت طرح و برنامه درآورید .
مـرحـلـه ششم :
مبتنی بر طرح خویش , بی معطلی دست به مبادرت بزنید‌ .
مـرحـلـه هفتم :
مصمم گردید کلیه روزه جزو کار را که در راستای انگیزه حساس هدایتتان می نماید انجام دهید .
 

تفکرات اینجانب در سنین متفاوت در باب پدرم

چهار سالگی : بابا اینجانب از عهده تمامی امور بر می‌آید .

پنج سالگی : بابا اینجانب تمامی چیز را می داند .
شش سالگی : بابا اینجانب از کلیه پدر‌ ها تیزهوش خیس است .
هشت سالگی : بابا اینجانب تمامی چیز را کاملاً نمیداند .
روستا سالگی : دورانی که بابا اینجانب در آن تعالی شده‌است , با روز جاری کاملًا فرق داراست .
دوازده سالگی : عالی , پدرمن هیچ چیز نمی داند . وی خیلی پیرتر از آن است که چه بسا کودکی خودش را به خاطر بیاورد .
چهارده سالگی : به بابا اینجانب اعتنا نکنید , هر چه باشد وی دیگر بشر سابق است .
بیست سالگی : خدای اینجانب ! پدرم دیگر کاملاً مسن و خِرف شده‌است .
بیست و پنج سالگی : پدرم در این باره اطلاع چندانی ندارد , ولی در هر مورد خوبتر است زنده باشد .
سی سالگی : احتمال دارد خوب تر باشد لحاظ پدرم را بپرسم , هر چه باشد وی تجربه متعددی دارااست .
چهل سالگی : نمیدانم پدرم چه‌طور از عهده ی این استفاده کننده می آمد ! واقعاً که بشر عاقل زبده ای بود !!
پنجاه سالگی : حاضرم برای این‌که مجدد پدرم در کنارم باشد و با اینجانب سخن بزند , تمام معاش ام را بدهم .
برداشت آزاد . . . . .